بیا تو نترس
همه چي


بنام خدا


 


پیدا شدن ١٢٥ اثر و گستره‌ی تاریخی در دشت پاسارگاد

 



 خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی :

125  یادمان و گستره‌ی تاریخی- فرهنگی در كاوش‌های باستان‌شناسان در منطقه‌ی «پاسارگاد» پیدا شد. به گزارش روابط عمومی پارسه- پاسارگاد این یافته‌ها در كاوش‌های دشت «سر‌پنیران» در جنوب خاوری(:شرقی) دشت پاسارگاد به‌دست آمده است.
دشت سرپنیران با آب و هوایی معتدل، در میان رشته‌كوه‌هایی دیوار‌مانند جای گرفته است. به گفته‌ی یكی از كارشناسان باستان‌شناسی بررسی دشت سرپنیران به‌گونه‌ی پیمایشی انجام شده و در میان یافته‌های به‌دست‌آمده، یادمان‌‌هایی از دوران میان‌سنگی، نوسنگی، پیش از تاریخ‌(‌روستا‌نشینی) تاریخی و اسلامی وجود دارد. دیرینگی یادمان‌های شناسایی‌شده، یك فرآیند زمانی از 12000 سال پیش تا‌كنون را در بر می‌گیرد.
ابزار‌هایی سنگی از دوره میان‌سنگی، شناسایی چند غار، یادمان‌هایی از دوران نوسنگی، چندین یادمان تاریخی از روزگار هخامنشی، فرا‌هخامنشی، ساسانی و روزگار اسلامی‌، از ارزشمندترین یافته‌های این كاوش باستان‌شناسی است.

 
پناه گاههای صخره ای سياه چوقی و مبارک آباد

گورستان دوره اسلامی




 

 
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:دشت پاسارگاد,نوسنگی,فرا,فراهخامنشی,سیاه چوقی,چوق,چوقی,مبارک آباد,, , توسط محمد رحماني |


بنام خدا


 

 بوی تعفن از بهرام گور هم بلند شد

 

 ●

منطقه‌ی گردشگری‌ای که گردشگر می‌پَراند

 



 خبرنگار امرداد - میترا دهموبد :

 تالاب بهرام گور، حالی خوش‌تر از کاخش، ندارد. زباله‌های آوارشده بر سرش، آنچنان بوی بدی به راه انداخته‌اند که تاب هر گردشگر و بازدیدکننده‌ای را در دم، تاق می‌کند؛ بگذریم از چهره‌اش و از بر و رویش. گیرایی‌های این تالاب را این روزها تنها باید در کتاب‌ها جُست و وصفش را که تنها در کتاب‌ها باید خواند.
به گفته‌ی سیاوش آریا از فعالان میراث فرهنگی و طبیعی، این تالاب که بخشی از گستره‌ی گردشگری آسپاس در استان فارس است، نه تنها گردشگری به خود جذب نمی‌کند که با آن‌همه زباله و با آن‌همه بوی ناخوشایند، مایه‌ی فراری شدن گردشگران شده‌است.
سیاوش آریا گفت: «این درحالی است که به گزارش روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان فارس، دهستان آسپاس به همراه تالاب بهرام گور یکی از گیرایی‌هایی است که در راستای مصوبات سفر ریاست جمهوری و هیات دولت در تیرماه ١٣٨٨ قرار بود یکی از گستره‌های نمونه‌ی گردشگری استان فارس باشد.»
با این همه، تالاب بهرام گور پس از گذشت چندسال، منطقه‌ی نمونه‌ی گردشگری که نشد بماند، زباله‌دانی  هم شد.
 دهستان آسپاس در بخش سده‌ی شهرستان اقلید استان فارس و در ١٧٠کیلومتری شمال خاوری(:شرقی) شیراز است.
بی‌گمان که آسپاس با تالاب بهرام گور در دلش، به راستی که می‌تواند جایی امن و آرام برای گردشگران باشد نه برای زباله‌ها. و باز هم جایی برای گل‌های سوسن و پرندگان و جانورانی که روزی روزگاری نه چندان دور با بهرام گور می‌زیستند.  

 

تالابی كه روزی روزگاری تالاب بهرام گور نام داشت و اين روزها، هيچ همانندی به آن تالاب ندارد.


از بوی بدی كه اين روزها از تالاب بلند است، گردشگر كه سهل است، پرندگان هم فراری شده‌اند.

این‌ها همه‌ی نتیجه‌ی بی‌توجهی‌های من و شماست. شاید اگر هرگاه كه خواستیم زباله‌ای را در كوچه و خیابان و در در و دشت، رها كنیم، به منظره‌ای كه برای شهرمان، برای طبیعتمان می‌سازیم بیندیشیم، بهرامِ گور، بو نمی‌گرفت.



فرتورها از سياوش آريا است.




 

,
 
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:تالاب بهرام گور,تعفن,بوی تعفن,, , توسط محمد رحماني |

بنام خدا

 

یکی از دوستام تعریف می کرد : با اتوبوس از یه شهر دیگه داشتم میومدم ، یه بچه ء 5-6 ساله رو صندلی جلویی بغل مامانش یه شکلات کاکایویی رو هی میگرف طرف من هی میکشید طرف خودش.

منم کرمم گرفت ایندفعه که بچه شکلاتو آورد یه گاز بزرگ زدم!

بچه یکم عصبانی شد ولی مامان باباش بهش یه شکلات دیگه دادن.خیلی احساس شعف میکردم که همچین شیطنتی کردم ...

یکم که گذشت دیدم تو شکمم داره یه اتفاقایی میوفته و رفتم به راننده گفتم آقا نگه دار من برم دستشویی... خلاصه حل شد!

یه ربع نگذشه بود باز همون اتفاق افتاد.دوباره رفتم...

سومین بار دیگه مسافرا چپ چپ نیگا میکردن.اینبار خیلی خودمو نگه داشم دیدم نه انگار نمیشه رفتم راننده گفت برو بشین ببینیم توام مارو مسخره کردی...؟!

رفتم نشستم سر جام از مامان بچه پرسیدم ببخشید این شکلاته چی بود؟گفت این بچه دچار یبوسته، ما روی شکلاتا مسهل میمالیم میدیم بچه میخوره!!!

خلاصه خیلی تو مخمصه گیر کرده بودم و خیلی به ذهنم فشار آوردم بالاخره به خانومه گفتم ببخشید بازم ازین شکلاتا دارین؟!!

گفت بله و یکی داد بهو و من هم بدو رفتم پیش راننده گفتم باید اینو بخورین.

الا و بلا که امکان نداره دستمو رد کنین.

خلاصه یه گاز خوردو من خوشحال اومدم سر جام ...

ده دقیقه طول نکشید راننده ماشینو نگه داشت!!!

منم پیاده شدم و خوشحال از نبوغی که به خرج دادم!

یه ربع بعد باز ماشینو نگه داشت...!

بعد منو صدا کرد جلو گفت  مرتیکه !!! این چی بود دادی به خورد من؟

گفتم آقا دستم به دامنت منم همین مشکلو داشتم!

کار همین شکلاته بود!

شما درکم نمیکردین!

خلاصه راننده هر یه ربع نگه میداشت منو صدا میکرد میگفت هی جوون! بیا بریم!

نتیجه اخلاقی : وقتی دیگران درکتون نمی کنند ، یه کاری کنید درکتون کنند!!!


سخن روز : كسب و كار مانند بازي تنيس است؛ كسي كه خوب سرويس بزند به ندرت مي بازد.دیل کارنگی
 

 

 

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب::گاز,بزرگ,, , توسط محمد رحماني |


بنام خدا





,,
 
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:تابلوی راهنمایی و رانندگی,, , توسط محمد رحماني |

بنام خدا

 



 
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:بستنی,ادمبرفی,تصویر, توسط محمد رحماني |

بنام خدا

 

 

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:دعای تحویل سال,تحویل سال,جهان نو,, , توسط محمد رحماني |
بنام خدا
 

 

دانــستـــنی هـای جـــــالـــــــب

 

 

1. اگر بینی خود را بگیرید، امکان ندارد بتوانید زمزمه کنید.

2. وقتی شیشه می شکند، ترک های آن باسرعت 3000 مایل در ساعت حرکت می کنند.

3. در هر دقیقه حدود 200 نوزاد در جهان متولد می شوند.

4. جلیقه ی ضد گلوله، خروجی اضطراری، برف پاک کن شیشه ی ماشین و پرینتر های لیزری همگی توسط زنان اختراع شده اند.

5. انسان در زمان خواب بیشتر از زمانی که تلویزیون تماشا می کند کالری مصرف می کند.

6. به طور میانگین انسانها بیشتر از اینکه از مرگ بترسند از عنکبوت می ترسند.

7. ناخن های انسان در زمستان سریع تر رشد می کنند.

8. وقتی به کسی که عاشقش هستید نگاه می کنید، مردمک چشمانتان گشاد تر می شود. و قتی به کسی که از او متنفرید هم نگاه می کنید همین اتفاق می افتد.

9. تنها انسان ها در هنگام احساساتی شدن اشک می ریزند. و انسان به طور متوسط 4,200,000 بار در سال پلک می زند.

10. بینایی مردان از زنان بهتر است و می توانند متن های ریز تری را بخوانند. در زنان قدرت شنوایی بهتر است.

11. "محمد" شایع ترین نام در جهان است.

12. یخ به هیچ وجه سر نیست. چیزی که باعث می شود بر روی یخ سر بخوریم یک لایه ی نازکی از آب است که در اثر فشار بر روی یخ ایجاد می شود و باعث می شود که سر بخوریم.

13. هر انسانی در جهان با 9میلیون نفر دیگر، روز تولد مشترکی دارد.

14. زنان دو برابر بیشتر از مردان پلک می زنند.

15. تعدادنوزادانی که در طول یک سال در هندوستان متولد می شوند از کل جمعیت استرالیا بیشتر است.

16. 492 ثانیه طول می کشد تا اشعه ی خورشید به زمین برسد.

17. نوزادان در هنگام تولد کشکک زانو ندارند.

18. درخت زیتون می تواند بیش از 1500 سال زندگی کند.

19. در تولید کاغذ اسکناس از خمیر پنبه به جای خمیر چوب استفاده می شود. این بدان معنی است که اگر داخل ماشین لباسشویی شسته شود مثل کاغذ معمولی از بین نمی رود.

20. آب قطب جنوب به قدری سرد است که هیچ چیز در آنجا فاسد نمی شود. گرم ترین هوایی که تا به حال از قطب جنوب گزارش شده 3 درجه ی فارنهایت بوده است.

21. جنگل های بارانی آمازون بیش از 20 درصد اکسیژن جهان را تولید می کنند.

22. اقیانوس اطلس شمالی هر سال 2,5 سانتی متر عریض تر می شود.

23. سالانه بیش از 50,000 زمین لرزه در جهان اتفاق می افتد.

24. هر مایل مربع از آب دریا حاوی 20 کیلوگرم طلا است.

25. 1000 سال طول می کشد تا یک قطره ی آب اقیانوس دور جهان بچرخد.

26. اروپا تنها قاره ای است که هیچ صحرایی در خود ندارد.

27. آب اقیانوس اطلس از اقیانوس آرام شور تر است.

28. قدیمی ترین لامپ ، در سال 1901و در یک ایستگاه آتش نشانی در کالیفرنیا روشن شده و هنوز هم روشن است. اسم این لامپ، چراغ صده ای است.

29. بوییدن سیب سبز یا موز (فقط بوییدن و نه خوردن) باعث کاهش وزن می شود.

30. هر انسان معمولی 3 سال از عمر خود را در توالت می گذراند.



 
نوشته شده در تاريخ جمعه 24 شهريور 1391برچسب:دانستني ها,جك,باحال,كتاب,شعر,كوروش, توسط محمد رحماني |
بنام خدا

 

دکتـر شریعتی : قـرآن

 

گروه اینترنتی ایران سان

قرآن کتابی است که نام بیش از 70 سوره اش از مسائل انسانی گرفته شده است و بیش از 30 سوره اش از پدیده های مادی و تنها 2 سوره اش از عبادات! آن هم حج و نماز !

کتابی است که شماره آیات جهادش با آیات عبادتش قابل قیاس نیست ...

این کتاب از آن روزی که به حیله دشمن و به جهل دوست لایش را بستند، لایه اش مصرف پیدا کرد و وقتی متنش متروک شد، جلدش رواج یافت و از آن هنگام که این کتاب را ــ که خواندنی نام دارد ــ دیگر نخواندند و برای تقدیس و تبرک و اسباب کشی بکار رفت، از وقتی که دیگر درمان دردهای فکری و روحی و اجتماعی را از او نخواستند، وسیله شفای امراض جسمی چون درد کمر و باد شانه و ... شد و چون در بیداری رهایش کردند، بالای سر در خواب گذاشتند وبالاخره، اینکه می بینی؛ اکنون در خدمت اموات قرارش داده اند و نثار روح ارواح گذشتگانش و ندایش از قبرستان های ما به گوش می رسد.

قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند " چه کس مرده است؟ "

چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است .

قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام.

یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته،‌ یکی ذوق میکند که ترا فرش کرده ،‌یکی ذوق می کند که ترابا طلا نوشته ، ‌یکی به خود می بالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و … آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟

قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و ترا می شنوند،‌ آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند... اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند ”احسنت …! ” گویی مسابقه نفس است …

قرآن !‌ من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه، خواندن تو از پایان به اول، ‌یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند، ‌حفظ کنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند .

خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو .

آنان که وقتی ترا می خوانند چنان حظ می کنند ،‌ گویی که قرآن هم اکنون به ایشان نازل شده است. آنچه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم.


 
نوشته شده در تاريخ جمعه 24 شهريور 1391برچسب:رحل,رحلی,مسابقات,قران,احکام,طبی, توسط محمد رحماني |